کد خبر 665395
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۴

پدر زن، مادر زن و داماد که از پیرزن ها سرقت می کردند،جزئیات سرقت هایشان را تشریح کردند.

به گزارش مشرق، سه عضو باند زورگیری از زنان که که زنان میانسال را به عنوان مسافر سوار خودرو  کرده و از آنها طلا و جواهرشان را سرقت می کردند در طرح روز گذشته پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شدند.
 
زن جوان در اعترافاتش مدعی شد به همراه همسر ودامادش دست به این سرقتها می زد.
 
سرقت های پدرزن، مادر زن و داماد از پیرزن‌ها +عکس
 
در ادامه، گفتگو با سه عضو ا ین باند را می خوانید:
 
خودت را معرفی کن؟
 
 لیلا 37 ساله هستم.
 
سابقه کیفری داری؟
 
خیر.
 
به چه جرمی دستگیر شدی؟
 
سرقت و زورگیری از زنان
 
چگونه سرقت می کردی؟
 
من به همراه همسر و دامادم سوار خودروی پراید می شدیم و زنان میانسال را به عنوان مسافر سوار می کردیم. بعد دامادم زنها را با چاقو تهدید می کرد و من طلاهای آنها را قیچی می کردم.
 
چرا تصمیم به  این کار گرفتی؟
 
مادر من مریض بود ودر بیمارستان بستری شده بود. چندی قبل از همسرم طلاق گرفتم و در این بین با رسول دوست برادرم آشنا شده و ازدواج کردم. بیش از 7 میلیون هزینه معالجه مادرم بود که پولی نداشتیم به همین دلیل رسول پیشنهاد داد با همدستی دامادم رضا از زنان سالخورده زورگیری کنیم تا هزینه بیمارستان تامین شود.
 
چند بار مرتکب سرقت شدی؟
 
سه بار از زنان میانسال و سالخورد با تهدید چاقو سرقت کردیم.
 
چقدر از این سرقتها به دست آوردی؟
 
5 میلیون تومان به دست آوردیم که آن را خرج هزینه درمان مادرم کردم ا ما متاسفانه چند ماه بعد مادرم فوت کرد.

من فقط در این سرقت ها نقش طعمه برای اعتماد کردن زنان را داشت.
 
همسر این زن که به جرم زورگیری دستگیر شده است مدعی شد پس از ازدواج با لیلا متوجه مشکل مادرزنم شدم. به همین دلیل پیشنهاد سرقت برای تامین هزینه درمان را دادم.
 
چرا خانوادگی سرقت می کردید؟
 
برای اینکه کسی شک نکند و سرقت هایمان برملا نشود تصمیم گرفتیم با داماد ناتنی ام  سرقت کنیم.
 
طعمه هایتان را کجا سوار می کردید؟
 
ما درسه ماهه آخر سال گذشته سرقتهایمان را انجام دادیم. بیشتر زنان را از مقابل مراکز خرید به ویژه منطقه امام زاده حسن سوار می کردیم.
 
چگونه سرقت می کردید که کسی متوجه نشود؟
 
دامادم که در صندلی عقب بود با چاقو زنان را تهدید می کرد و حین سرقت به دلیل اینکه صدای ضبط را زیاد می کردیم و شیشه های خودرو دودی بود کسی متوجه نمی شد.
 
طعمه های خود را کجا رها می کردید؟
 
بعد از هر سرقت چشمهایشان را می بستیم و در بیابان های یافت آباد آنها را از خودرو به بیرون پرت می کردیم تا نتوانند پلاک ماشین را شناسایی کنند.
 
داماد این خانواده که پسری 20 ساله است می گوید وقتی با پیشنهاد سرقت از سوی پدرزن و مادرزنم مواجه شدم نتوانستم به آنها نه بگویم  به همین دلیل همراه آنها شدم.
 
بیشتر سرقت هایمان را در ساعت 4 بعد از ظهر تا 8 شب انجام می دادیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس